زینب جونزینب جون، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره
هم نفس شدنمونهم نفس شدنمون، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره
زندگی مامان و بابازندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره
محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 7 سال و 28 روز سن داره

مادرانه های من برای فرزندانم ...

10 - یه مهمونی خیلی بزرگ

سلام عسل مامانی خوبی فدات شم ... امیدوارم خوب باشی و برای منم دعا کنی که خوب باشم ... عزیزم ما به یه مهمونی بزرگ دعوت شدیم ... یه مهمونی خیلی خوب که میزبانش خیلی خیلیییییییی مهربونه ... تو این مهمونی خیلیا دعوتن ... خیلی از مامان باباها و نی نی های خوشگل رسیده و نرسیده و توراهی ... همه سعی میکنند از این مهمونی با دستای پر بیاند بیرون ... انشالله که دستای من و شما هم اخر مهمونی پر پر باشه عزیز دلم ... ما امروز رفتیم پیشواز این مهمونی بزرگ ... یه کوچولو بفهمی نفهمی الان داره گرسنم میشه ولی خدا رو شکر برای روز اول خیلی خوب بود اخه میدونی فدات شم سحری هم نتونستم خوب بخورم و فکر میکردم نتونم تا ظهر دووم بیارم ...تازه امرو...
7 تير 1393

9 - هورا یه هم بازی جدید

سلام فرشته ی مامان خوبی؟ الهی من قربون شما بشم که هنوز کوچمولویی ... هفته پیش رفتیم سونو و مامان برای بار سوم فرشته خوشگلشو دید ... تازه صدای قلب قشنگتم پخش شد ... ضربان قلبت 150 بود عزیزم ... سونوی ان تی رفته بودیم و دکتر گفتن هنوز شما توی لگن مامانی و برای همین مامان هنوز نمیتونه جفت و لگدای یه دونه بچشو لمس کنه و گفتن نگران نباش ... البته اقای دکتر نمیدونن که مامان کلا بی خیاله و نگران نمیشه ... خدارو شکر که این روزا بدون استرس میاد و میره ... دکتر گفتن چیزی لای پای شما مشاهده نکردن ولی نمیتونن قطعی بگن شما گل دختری   ... گفتن فعلا لباس و ... نخر تا دفعه بعد مشخص بشه ... هر چی باشی همین که سالم باشی برا...
31 خرداد 1393

8 - عیدت مبارک گل بچم

سلام تودلی خوشگل مامان ... سلام خاله های مهربون و نی نی های تازه رسیده و تو راه و نرسیده ... عید همتون مبارک ... انشالله به حق این شب خیلی خیلی عظیم همتون به ارزوهای قشنگتون برسید و امشب دعا برای صاحب عصرو زمانمون هم فراموش نکنید ... امشب خدا بهانه میخواد که ببخشه پس امشب و از دست ندید .. امروز دلم خیلی شادهههههههههه اصلا از اول شعبان شادم خیلی ماه خوبیه ... خدایا ممنون که ما مسلمونیم و شیعه و این همه دل خوشیای قشنگ داریم ... عزیز دل مامان شما که پیش خدایی برای مولامون دعا کن مادر ... الهم عجل لولیک الفرج ... فکر نکنم کسی باشه که از زندگی کنار اقای خوبیها بدش بیاد کیه که زندگی بدون درد و بلا و جنگ و خون و خونر...
22 خرداد 1393

7 - یه پست خوشمزه

سلام عزیزم خوبی؟ ان شالله که خوبی و جات راحته عزیزم ... عشق مامانی ویار مامان در حال ته کشیدنه و من از این بابت خیلی خوشحالم ... ان شاالله کم کم غذاهای خوب خوب میخوریم بدون این که حالمون بد شه ... دعا کن مامانی ... خدا رو شکر که میوه میتونیم بخوریم و هر چیم که هوس میکنیم سریعا مهیا میشه الحمدلله ... یه ماه پیش خواب دیدم که یه هلوی ابدار خوشمزه دارم میخورم اونقد هوسم کرد همین الانم دوباره دلم خواست ... دیروز که خونه مامان بابایی بودیم مامان جون ازم پرسید چیزی هوس نمیکنی ؟ گفتم نه فقط یه هلو تو خواب دیدم که هنوز نیومده ... گفتن چرا اومده ... عصری میرم میگیرم بخوری ... ببین از بس تو خونه نشستیم از دنیا عقبیم عزیزم . خلا...
17 خرداد 1393

6 - عید مبعث مبارک

سلام جیگر مامان خوبی؟ عیدت مبارک ...  وروجکم این روزا الحمدلله حالم خیلی خوبه ... دیشب رفتیم حرم . دعا کردی مامانی ؟ چقدر حرم شلوغ بود ... برای همه نی نی تو راهیا و مامان باباهای منتظر دعا کردیم ...  جای همه خاله ها و نی نی ها خالی ...  مامان این روزا تا نی نی می بینم دلم پر میکشه برا بوی تنت  ...  انگار هنوز باور نمیکنم تا 6 ماه دیگه منم یه نی نی ناز تو بغلم دارم که مال خود خود خودمه ...  عشق مامان خیلی بلایی ها ... مامانی عاشق بچه رو اونقدر شیفته خودت کردی که دیگه مهر هیچ بچه ای مثل قبل تو دلم نمیره ... دیروز توی مولودی حسابی کیف کردم حال خوبی بود ...  مامان فدای قدمات بش...
6 خرداد 1393

5 - ای ناقلا

سلام وروجک مامانی ...   خوبی قشنگم؟ امروز برای اولین بار کوچولوی نازنازیمو دیدم . الهی قربونش بشم ...  ولی مامانی نمیدونم چرا خانوم دکتر گفتن شما11 هفته داری در حالیکه با حساب lmpشما وارد 13 هفتگی شدی .. نمیدونم این یعنی چی ؟  وای مامانی ساعت 3 رفتیم ولی تا الان که ساعت نزدیکای 7 مامان هنوز داره تبعاتشو پس میده ...  از دیروز الحمد لله حالم خیلی بهتره ... و برای شما فسقلی خیلی خوشحالم ...  بابایی نتونست بیاد و اگرم میومد راهش نمیدادن ... دفعه دیگه یه جای دیگه میرم که بابایی هم راه بدند تا گل بچشو ببینه ...  خب لازم نیست بگم که جنسیتتم هنوز مجهوله ؟  عزیز دلم قرار بود اگه شما دختر...
3 خرداد 1393

4 - وروجکم 13 هفته است مهمون مامانشه...

سلام عزیز دلم ... خوبی ؟  مامانی که اصلا حالش خوب نیست هفته پیش که ازمایش دادم  باباجونم عفونت ادراری تشخیص دادند و برام انتی بیوتیک نوشتند که همین قرصا داغونم کرده مامان  ...  قبلا فقط وقتی بو میومد حالم بد می شد الان سه روزه غیر از شیره چیزی نتونستم بخورم ... خوردما ولی گلاب به روت بدوووووووو دستشویی ....  اگرم حالم بد نشه که خیلییییییییی دلم درد میکنه ... حال بدیه خیلیییییییییی ... عزیزم با حساب lmpشما امروز وارد 13 هفته از زندگی تو دلیت شدی مبارکت باشه عزیز دردونم ... شنبه بعدازظهر وقت گرفتم برای سونو ... نمی دونی چقد خوشحالم انشالله با شنیدن خبر سلامتیت خوشحالترم کنی ...  از دیروز برات ...
31 ارديبهشت 1393

3 - ی مامان نگران

سلام خوشگل مامانی ...  امروز از تمام این روزا بدتر بود مامانی ... حالم خوب نبود خدا کنه شما خوب باشی گلم ...  البته به طور طبیعی حالم بد بود ... ویار امروزم خیلی اذیتم کرد مامانی هیچی نشد بخورم و همش بی حال بودم ...فقط و فقط نگران سلامتی شما هستم ... میتونی چیزی بخوری عزیزم چیزی هست که بهت برسه؟  پس فردا میرم سونو گوش شیطون کر ...  خوب باشی عزیزم ... حالم خوب نیست تمرکز ندارم ... یه وقت دیگه حسابی باهات حرف میزنم عزیزم مراقب خودت باش...  پ ن: خدایا مراقب نی نیم باش..
29 ارديبهشت 1393

2 - این روزا

سلام مامانی این روزا همش دارم روزا رو میشمرم ...  خیلی دیر می گذره برام عزیزم ... همش میرم تو وب مامانایی که نی نی هاشون یا تازه دنیا اومده یا اخرای حاملگیشونه و سیسمونیاشون و نگاه میکنم و دنیال روزی میگردم که جنسیت نی نی شونو فهمیدن ...  عزیزم اکثرا هفته 18 و 19 فهمیدن ولی هستن تک و توکی که هفته13 فهمیدن میشه شما خودت و زود به مامان نشون بدی دل تو دلم نیست برای صدا زدنت با اسم قشنگت عزیزم ... همش دوست دارم برات شعر بخونم اخه می دونی مامانی عاشق شعرای کودکانست و کلی شعرم بلده و از الان نقشه ریخته وقتی اومدی کچلت کنه با شعر خوندن ...  مامانی نمی دونم برای پسرم شعر بخونم یا برای دخترم لطفا این هفته که رفتیم سون...
27 ارديبهشت 1393

1- سلام

سلام عزیز دل مامان  خوبی؟انشالله که جات راحت باشه مهربونم ...  من و بابایی 18 فروردین 93 فهمیدیم شما تو دل مامانی هستی و دنیا رو به ما دادند . بابایی از خوشحالی نزدیک بود سکته کنه(دور از جونش) ... اونقدر دور خودش چرخید و رقصید و شعر خوند که چند باری به در و دیوار اصابت کرد البته شما نترس بابایی سالمه فدای شما بشم ...  بابایی اونقدر خوشحال بود که همون شب همه عالم و ادم رو خبر کرد ...و همه از شنیدن خبر ورود شما ذوق کردند ..انشالله خوش قدم باشی تا الان که بودی فدات شم ... از روزی که اومدی تو دل مامان کلی خبرای خوب به ما دادند عزیز دلم ... مامانی شما اولین نوه ی هر دو طرف هستی و همه به خصوص خاله بهار کوچولوت بر...
25 ارديبهشت 1393