14 - این روزای قشنگ
14 - این روزای قشنگ سلام عسلم خوبی زینب مامان
؟
الهی فدات بشم گل دخملم .... مامانی امروز تولد امام حسن مجتبی (ع) دومین امام ماست ... برادر بزرگ حضرت زینب (س)...عیدت مبارک دخملی گلم
...
جونم برات بگه که ما سه روز کاری رو پشت سر گذاشتیم 
...
اول از پنجشنبه بگم که مامان افطاری داشت و خودش رفته بود نیشابور و من احساس کردم باید یکم کمکش کنم و خونه رو براش مرتب کردم تا خودش اومد خیلی خوشحال شد و منم خوشحال شدم که مامانو خوشحال کردم
... بعدشم سفره رو انداختم و دیگه تا اخر شب کاری نکردم راستی عشق مامان برای وجود شما گل دخترم شیرینی خریدیم و به همه دادیم و گفتیم اسم قشنگت زینب شده عسلم 
...
جمعه هم بابایی خانوادشو دعوت کرد و ما هم خونه رو مرتب کردیم و غذا از بیرون گرفتیم .. ولی خیلی خسته شدیم هم پنجشنبه هم جمعه انگار یه کامیون از رومون رد شده باشه
...
خلاصه که دیروزم یه نذری داشتم که ادا کردم و اش نذری پختیم و به همسایه ها دادیم و بعد سه روز خستگی 12 ساعت خوابیدیم تا حالمون جا بیاد
...
راستی عزیزم چهارشنبه که خونه خاله بابا دعوت بودیم بازم شیرینی خریدیم و برای شما گل دخملی کام بقیه رو شیرین کردیم 
...
امروزم افطار خونه عمه من دعوتیم و تا یه ساعت دیگه هم باید بریم بهداشت تا وزنم چک بشه دعا کن همه چی خوب پیش بره عسلمممممممم
زینب جون من و بابایی عاشقتیممممممممممممم
نذری و افطاریتون هم قبول باشه
