زینب جونزینب جون، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره
هم نفس شدنمونهم نفس شدنمون، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره
زندگی مامان و بابازندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره
محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 7 سال و 11 روز سن داره

مادرانه های من برای فرزندانم ...

48 - حسب حالی ننوشتیم و شد ایامی چند

1396/9/15 16:01
نویسنده : مامان نی نیا
273 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

وای وای چه گرد و خاکی نشسته تو خونه وبلاگیمون خندونک. چقد عوض شده اینجا.خسته

ما الان یه خانواده 4 نفری هستیم محبت...

پسر مامان 30 فروردین ساعت 8 شب به جمع خانواده ما اضافه شدخجالت .

خواهر برادر خونه ما حسابی عاشق همند و الحمدلله روابط حسنه است محبت.

زینب جون خیلی مهربون و احساساتی هست و این خودش دلیلی شده که داداشیشو اذیت نمیکنه .

روزای قشنگ زیادی با هم داشتیم منتظر... ان شالله وقت کنم بیام ثبت کنم متفکر.

زینب خانوم حسابی بزرگ شده و به مامانش کمک میکنه . اقا پسر مامانم از 6 ماهگی چهار دست و پا رفتنشون و شروع کردن و الان دیگه جایی دور از دسترسشون نیست کچلو یا باید از تو کمد درش بیاریم یا از زیر میز و صندلی شاکی...

یه وقتاییم میره رو خواهرجونش و موهای خواهریشو میکشه خسته.و البته چون قصد و غرضی نداره خواهر جونش ناراحت نمیشهبدبو .

زینب خانوم یه نقاش فوق العادس و همش عکس اعضای خانواده مخصوصا بابا امیر حسینشو میکشه . و خیلیم قشنگ میکشهتشویق ...

زینب خانوم حافظه عالی داره و مداحی و نماهنگ هایی که تو گوشی من هست و معمولا معنیشون رو هم نمیدونه رو حفظ کردهگیج .

دو روز دیگه هم تولد گل دختره و ان شاالله یه جشن کوچیک خانوادگی بگیریمجشن .

فعلا گل دختر سیب رنده شده میخوان و احضارمون کردن .

ان شالله پست بعدی میام و در مورد دومین روز سخت و قشنگ زندگیم می نویسم منتظر...

روزی که برای بار دوم مادر شدم محبت..

الحمدللهزیبا ...

من و بابایی عاشقتونیمممممممممممممممممممممممممحبت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)