43_ گود بای می
سلام عزیز دردونه مامان
از وقتی برا نوشتن اینجا باید از گوشی استفاده کنم تنبلیم میاد شرمندتم البته بگم که یکی دوباری نوشتم که پرید و این دامن زد به ننوشتنم ..
عزیز دل مامتن شما 18 ماهت شده فدات بشم و خانومتر از همیشه هستی ...
یه هفتس از شیر گرفتمت و تو این یه هفته خیلی بهتر غذا میخوری ...
همش میای اشپزخونه در کمد و باز میکنی ی پیاله میگیری دستت و میگی به به و تا به ندم ول کن ماجرا نیستی ...
عاشق گوشت ماهی و جگر و کلا گوشتخواری بر عکس مامان . تو قضیه شکم ب بابات رفتیا شیطون ...
هنوز همه رو با اد صدا میزنی و بخوای ب یکی حال بدی بهش میگی عمه .
ب خوراکیا به و می میگی
ابه رو میگی بیرون بخوای بری میگی adoو حمام adodo
همچنان ا یعنی سلام .
امروز برای اولین بار خودت خوابیدی یا بهتر بگم غش کردی ...
دوست داری همش با من و بابا بازی کنی . گوشی ببیتی دستم میگیری فیام نگاه کنی ...
رو صندلی بشینیم میای بلندمون میکنی تا خودت بشینی
کتاب قصه میاری باهم میخونیم و تعریف میکنی به زبان خودت
برات دفتر نقاشی خریدم و روزی حدودا نیم ساعت با اون مشغولیم
راستی چکاب یک سالگیت قدت 85 و وزنت 11 کیلو بود. ان شاالله وزن گیریت بهتر بشه عشقم
من و بابایی عاشقتییمممممم